
₪"شـیـریـטּ"بـَهـانــﮧ بـُود !
"فَـرـهـآد"تـیـشــﮧ مـیـَزد تـا نَـشـنَـود
صِـدای مَـردُمــانـی را کـه دَر گـوشـَش مـیـخـوانـَدنـد:
دُوسـَتـ♥ــتـــ نـَـدارد… ₪
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخهها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینi عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم: حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
فریدون مشیری
نشسته ام به در نگاه می کنم
دریچه آه می کشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
نیامدی و …
دیر شد …
شعر از هوشنگ ابتهاج
در هرجغرافیایـی که باشم،
جهــت ها تفاوتـی ندارند.
تمام دامنه هـای دلـم،
رو به سمت "خنـده های " تـوست.
روانشناسا میگن: تماشای کسی که دوسش داری تا ۴۴ درصد میزان درد رو کاهش میده.
بیا بشین نگات کنم...
اگه تو ذهنتون کاری رو در نظر دارید
همین الان انجامش بدید
گاهی اوقات….
"بعد" میشه …
هرگز...!
بهش بگو دوستت دارم
اگه وقتی می خنده خوشگل تر می شه
اگه صداش بی نظیره
اگه خوب شرایط ِ بحرانی رو کنترل می کنه
اگه بهتون آرامش میده.
اگه می تونه غافلگیرتون کنه.
اگه دوست دارین سربه سرش بذارید که بهتون بگه دیوونه
اگه بهش می گید رفتم ،که نرو گفتنش رو بشنوید
اگه مهربونه
اگه ماهه
اگه خوبه
اگه دست هاشو دوست دارید
بهش بگید خب....!
بهش بگید ...
تا دیر نشده ...!
خوب است که بر این سیّاره
همیشه کسی هست
که به کسِ دیگری فکر میکند.
شک نکنید،
فکر بکنید!
همین حسِ آرامِ خوشایند است
که قدم های آدمی را
در امتدادِ صبح استوار می کند ….
#سید_علی_صالحی
✿◕ ‿ ◕✿
خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه
امیدوارم همیشه
مسلح باشی…!
✿◕ ‿ ◕✿
تــو
فصل مشترک عشــق و
شعــر مــن بودی
#حسین_منزوی
کلبه ای سرشار از عشق و محبت